اسلاید

در دهه شصت اگر گذرتان به سمينار يا كنفرانسى مى افتاد خبرى از ويدئو پروژكتور و پاورپوينت نبود. در آن زمان براى نمايش نمودارها وشكلهاى مربوط به سخنرانى، از اسلايد استفاده مى شد. اسلايد عبارت بود از فيلم ۳۵ ميلى مترى كه تصوير به صورت پوزيتيو روى آن ظاهر شده بود. به عبارت ديگر همان فيلم ۱۳۵ بود كه از اصل نگاتيو نبود و رنگها به صورت اصلى بر روى آن ديده مى شد. در حقيقت شما مى توانستيد يك حلقه فيلم اسلايد بخريد و در دوربينتان قرار دهيد و مثل عكسبردارى معمولى عكس بگيريد. اين نوع فيلم به روش خودش ظاهر مى شد و چاپ نداشت. بعد از ظهور، هر فريم قيچى مى شد و در قاب مقوايى كوچكى قرار مى گرفت. براى نشان دادن اسلايد بر روى ديوار به پروژكتور مخصوص نياز بود كه وسيله ساده اى بود. البته پروژكتورهاى گرانقيمتى هم بودند كه يك دسته اسلايد در آن قرار مى گرفت و يكى يكى نمايش مى داد.

وسيله ديگرى كه در همين رابطه استفاده مى شد، آورهد پروژكتور بود. آورهد پروژكتور وسيله اى بود كه داراى چراغ و عدسى و آينه بود و تصوير را بزرگ و به روى ديوار مى انداخت. براى استفاده از اين وسيله لازم بود نوشته ها و نمودارها و اشكال بر روى طلق شفاف نوشته يا كشيده شود. آورهد اين حسن را داشت كه در همان لحظه مى شد با ماژيك توضيحاتى را بروى طلق اضافه كرد و توضيح داد.

البته شايد هنوز در گوشه و كنار از اسلايد و آورهد استفاده شود اما به مرور با آمدن كامپيوتر و ويدئو پروژكتور و تلوزيونهاى اندازه بزرگ ، اين وسيله ها از دور خارج شدند.

فیلم عکاسی

در دهه شصت خبرى از دوربين ديجيتال و عكاسى ديجيتال نبود. دوربينهاى عكاسى آن دوره كه البته هنوز هم موجود هستند فيلم خور بودند. فيلمهاى عكاسى متداول با شماره معرفى مى شدند و عبارت بودند از فيلمهاى ۱۱۰ ، ۱۲۰، ۱۲۶ و ۱۳۵. فيلمهاى ۱۱۰ و ۱۲۶ فيلمهاى كاسِتى بودند يعنى كه فيلم درون يك كاسِت قرار داشت و شما بايستى كاست را درون دوربين قرار مى داديد و پس از اتمام فيلم كاست را خارج مى كرديد تا مراحل ظهور و چاپ انجام شود اما فيلمهاى ۱۲۰ و۱۳۵  بصورت رول بود و جا انداختن فيلمها مهارت مى خواست و اتفاق مى افتاد كه فيلم درست جا نمى افتاد و عكسها خراب مى شد. نوعى دوربين هم از دهه پنجاه به ايران آمده بود به نام دوربينهاى پلارويد كه فيلم آنها پزيتيو بود و در همان لحظه عكس گرفتن از دوربين خارج مى شد و پس از يك دقيقه عكس حاضر بود. عكسهاى دوربين پلارويد قابل چاپ مجدد نبود چون نگاتيوى در كار نبود. در دهه شصت فيلم عكاسى فراوان نبود و در مقاطعى ناياب مى شد. فيلمهاى پلارويد كه گرانتر و نايابتر هم بود. فيلمها در تعداد ۱۲و ۲۴و ۳۶ تايى موجود بود كه اين عدد ميزان تعداد عكس هر فيلم بود ولى اگر فيلم را در دوربين درست جا مى انداختند تا دو ، سه عكس هم مى شد اضافه تر گرفت. من يك دوربين قديمى كداك داشتم كه مال جوانى پدرم بود اين دوربين فيلم ۱۲۰ مى خورد و تمام امورش دستى و غير اتوماتيك بود. با اين دوربين كلى تفريح عكاسى كردم و ازجمله عكسهاى كه سوژه در آن دو بار تكرار ميشد! بدون فتوشاپ و كامپيوتر! يا عكسهايى كه اطراف سوژه را هاله نور گرفته بود( البته نه از آن هاله هاى نور) و از اين قبيل كارها. تا يادم نرفته بگويم همه فيلمهاى نامبرده فوق در دو نوع رنگى و سياه وسفيد عرضه مى شد و فيلمهاى سياه و سفيد ارزانتر بود و مشتريانش عكاسهاى هنرى و دانشجويان بودند. در زمان جنگ رولهاى بزرگ فيلم وارد و بصورت دستى در آتليه برش مى خورد و در رولهاى مصرف شده  پيچيده مى شد. اين فيلمها به فيلمهاى دست پيچ معروف بود و خيلى ارزان بود و البته احتمال خرابى و مشكلاتش هم بيشتر. همانطور كه گفتم عكاسى يك سرگرمى هيجان آور در دهه شصت بود. يادم است با كلى چك و چانه يك تانك ظهور و داروى ظهور را از خيابان ناصرخسرو به مبلغ چهارصد تومان خريدم و با پتو پيچ كردن انبارى و چراغ قرمز در خانه تاريكخانه راه انداختم. در عالم نوجوانى براى خودم فرمول ظهور اختصاصى اختراع كرده بودم تا  نگاتيوها، كنتراست بيشترى داشته باشند! براى چاپ نياز به دستگاه آنگراديسمان و كاغذ و داروى ثبوت بود كه مخارجش زياد بود و از آنجا به بعد سرگرمى گرانى مى شد ولى دوستانى بودند كه حرفه اى عكاسى مى كردند و تجهيزاتشان كامل بود و گاهى اوقات من هم به آتليه شان سرك مى كشيدم. بله دوستان امروز با وجود گوشى هاى موبايل و دوربينهاى ديجيتال ، عكسهاى زيادى گرفته مى شود ولى مطمئنا هيچكدام به اندازه آن تك عكس دسته جمعى آن دوره ديده نمى شوند. عكسهايى كه نه تكنيك دارند و نه كيفيت، اما ساده وزيبا هستند.