تفنگ برنو
انقلاب كه شد امام خمينى فرمان تشكيل ارتش بيست مليونى را صادر كرد. به نظر ايشان مملكتى كه بيست ميليون جوان داشت ، بايد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. با شروع جنگ اهميت ارتش بيست ميليونى دو چندان شد. در دهه شصت در مدارس راهنمايى و دبيرستانها كلاسهاى آموزش نظامى بر قرار گرديد و من هم يكى از تفنگداران ارتش بيست ميليونى شدم. آموزش نظامى شامل موارد متعددى مى شد كه براى آموزش روشهاى تيراندازى از تفنگ برنو استفاده مى كردند. تفنگهاى برنو درب و داغون براى كلاسها آورده مى شد و برادران سپاهى با آنها روشهاى تير اندازى خوابيده، نشسته و ايستاده و باز و بسته كردن سلاح را آموزش مى دادند. تفنگ به تعداد نبود و ما در عالم نوجوانى سر و دست مى شكستيم تا نوبتمان شود و تمرينها را انجام دهيم. با همين تمرينها بود كه بچه ها ثبت نام مى كردند و به جبهه مى رفتند. مهرماه سال شصت و يك را فراموش نمى كنم ، در روز بازگشايى مدارس، خبرى از چند همكلاسيمان نبود و وقتى از مربى پرورشى موضوع را جويا شديم گفت آنها در تابستان دوره تكميلى سنگر كندن و نارنجك و آر پى جى هفت را گذرانده اند و در اوايل شهريور ماه اعزام شده اند. در اواسط مهرماه خبر شهادت سه تن از آنان رسيد . تشيع جنازه و بعد روزى كه با بچه هاى كلاس به منزلشان رفتيم فراموش نشدنى است. قيافه بهت زده پدر يكى از دوستانم هيچگاه از يادم نمى رود و آن دوچرخه اش كه هنوز كنار حياط بود. لعنت بر تفنگ برنو.
سلام دوستان